آیا معادلات نبرد در سال هفتم تجاوز به یمن تغییر خواهند کرد؟-راهبرد معاصر

آیا معادلات نبرد در سال هفتم تجاوز به یمن تغییر خواهند کرد؟

در سال هفتم تجاوز به یمن، نبرد و درگیری ها حول محورهایی رقم خواهد خورد که بیشتر با نشانه های استقرایی قابل رصد کردن هستند.
مصطفی مطهری؛ تحلیلگر مسائل شبه جزیره عربستان
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۶ - ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ - 2021 March 30
کد خبر: ۸۱۹۹۲

آیا معادلات نبرد در سال هفتم تجاوز به یمن تغییر خواهند کرد؟

 

به گزارش راهبرد معاصر، تجاوز به یمن در حالی وارد سال هفتم خود شده که معادلات در یمن با تغییرات فراوانی همراه شده است. تغییراتی که آثار آن در مختصات جغرافیایی یمن و در جبهه‌های مختلف درگیری مشهود است. بلوغ سیاسی انصارالله و دولت نجات ملی به همراه موفقیت‌های میدانی – عملیاتی آنها در عرصه های مختلف زمینی – موشکی و سیاسی از یکسو و تبدیل اختلافات به تعارضات میان نیروهای یمنی وابسته به ائتلاف و آشکار شدن روز افزون اهداف و تفاوت میان منافع در نظر گرفته شده نزد دو ستون ائتلاف یعنی ریاض و ابوظبی از سوی دیگر بر این امر حکایت دارد که درگیری ها در سال هفتم از کلیات و اصولی که تا پیش از این معیاری برای تقسیم بندی ها بود فاصله گرفته و وارد مرحله جدیدی شده است. به عبارت روشن تر با توجه به شواهد موجود در سال هفتم تجاوز به یمن، نبرد و درگیری ها حول محورهایی رقم خواهد خورد که بیشتر با نشانه های استقرایی قابل رصد کردن هستند.

 

این روزها آنچه در میدان یمن در حال رقم خوردن است، در دو بخش نظامی و سیاسی قابل تفکیک و در خور تحلیل هستند. در بخش نظامی تقسیم بندی جبهه‌های نبرد به دو بخش عمده نبرد ائتلاف به سرکردگی ریاض و نیروهای وابسته به آن یعنی دولت مستعفی با دولت نجات ملی و رزمندگان انصارالله و درگیری های درون گروهی یا درون ائتلافی در جنوب و مناطق تابعه آن می باشد.

 

نبرد با صنعاء که تداوم میراث هفت ساله تجاوز می‌باشد در جبهه مأرب در حال جریان است و دست بر قضا نیز دولت نجات ملی موقعیت برتر را نسبت به متجاوزان و مزدوران هم پیمان دارد. نبرد در جنوب نیز میان نوابان یمنی ریاض و ابوظبی در مناطقی چون أبین هنوز ادامه دارد.

 

نکته مهم درباره شاخص‌های درگیری در جنوب، حملات نوبتی اما دامنه‌دار شورای انتقالی و نیروهای دولت مستعفی هادی به مواضع یکدیگر است. بطوریکه تصرف پایگاه‌های نظامی و هجوم بر مواضع یکدیگر در قالب راهبرد گام به گام انجام می‌گیرد. اگرچه قدرت حاکم در جنوب، شورای انتقالی است ولی وجهه و اعتبار سیاسی دولت مستعفی هادی به مدد حمایت‌های ریاض در عرصه سیاسی – بین المللی بر شورای انتقالی می چربد. بنحوی‌که در عمده مباحث بین المللی از دولت مستعفی به عنوان عامل سیاسی و حاکم بر رویکردهای کارگزارانه در جنوب یمن در تقابل با صنعاء یاد می‌شود. از این رو شورای انتقالی از سال گذشته پرونده طرح سیاسی خود به عنوان فعال مایشاء جنوب را از طریق گفتگوها و سفرهای سیاسی برنامه‌ریزی کرده است. مضافاً اینکه همواره تلاش کرده است که غیرنظامیان ساکن در جنوب را علیه برنامه‌های سیاسی – اقتصادی دولت بر آمده از توافق ریاض 2 را که در رأس آن عبدربه منصور هادی رییس دولت مستعفی هادی و معین عبدالملک نخست وزیر معرفی شده از سوی هادی قرار دارند، بشوراند که شواهد نشان می‌دهد موفق نیز بوده است. از این رو انتظار می رود روندهای موجود در سال هفتم با توجه به شرایط میدانی به سود شورای انتقالی پیش برود و آنها عملاً کنترل تمام امور در عدن و مناطق جنوبی را بدست بگیرند. البته نباید فراموش کرد که آینده جنوب بستگی به معادلات در میدان نبرد با صنعاء دارد؛ بطوریکه اگر مأرب به تصرف صنعاء در آید که محتمل نیز هست، رویکردهای فشار بر شورای انتقالی برای ائتلاف با نیروهای دولت مستعفی جهت تقابل با پیشروی های دولت نجات ملی شدت بگیرد و شورای انتقالی نتواند آنچه را که مد نظر دارد عملیاتی کند. اما فرسایشی شدن نبرد در مأرب می تواند به کمک شورای انتقالی در مسیر رسیدن به اهداف مورد نظر جهت تسلط و سیطره بر جنوب بیاید. 

 

بخش سیاسی، به نظر می رسد در سال هفتم از اهمیت دو چندانی برخوردار شده باشد؛ در واقع آنچه در این عرصه دنبال می شود پوششی جهت بی اثر سازی ناکامی های موجود در عرصه نظامی می باشد. بطوریکه رویکرد پوششی در حوزه سیاسی در شرایطی مطرح شده و به عنوان یک بدیل جهت حل بحران در یمن مورد استناد قرار گرفته، که بن بست های نظامی – عملیاتی در جبهه درگیری با صنعاء به ائتلاف سعودی تحمیل شده است. به بیان جامع تر اینکه، کارکرد مقوله سیاسی جهت حل بحران در یمن ارتباط مستقیمی با ناکامی های جبهه متجاوز به رهبری ریاض در محورهای درگیری با صنعاء مانند مأرب دارد.

 

از سوی دیگر نیز باید تأکید کرد که استفاده از رویکرد سیاسی در ژئوپلیتیک جنوب نیز در دستور شورای انتقالی قرار گرفته است. بنحویکه شورای انتقالی در راستای حصول به اهداف مورد نظر در عرصه تشکیل کشور جنوبی در یمن از یکسو و به واقعیت نزدیک کردن ایده رویایی تشکیل واحد سیاسی مجزا در جنوب یمن از سوی دیگر، از راهکار سیاسی در کنار راهبرد نظامی استفاده خواهد کرد.

 

تأکید بر استفاده از رویکردهای سیاسی در مختصات اقلیمی یمن زمانی اهمیت ویژه تحلیلی به خود می گیرد که علاوه بر بازیگران موجود در جغرافیای سرزمینی یمن، کنشگران فرامنطقه ای و نهادهای بین المللی را نیز شامل شود و به عاملی جهت فعالیت روز افزون آنها در این باره شده باشد. به واقع روندهای سیاسی با توجه به شاخص‌های فعال ساز آن، در شرایط فعلی و در ماه های آتی قابلیت آن را دارد تا به جریان مسلط در یمن تبدیل شود. بطوریکه با این احولات، عرصه سیاسی می تواند عرصه نظامی را متأثر سازد و تحت تأثیر خود قرار دهد.

 

بنابراین آنچه به نظر می رسد این است، در حالی وارد سال هفتم تجاوز شده ایم که شاهد چربش مؤلفه سیاسی و راهکارهای مبتنی بر آن به مؤلفه نظامی بر اساس شواهد میدانی هستیم. اگرچه اهداف مورد نظر در این دو عرصه بطور همزمان عملیاتی و دنبال می شوند اما نباید فراموش کرد که عمده تلاش های جریان ضد صنعاء تمرکز بر عرصه سیاسی با دو هدف احیاء اعتبار بین المللی ریاض از یکسو و برهم زدن تمرکز صنعاء در راستای تصرف مأرب از سوی دیگر می باشد. به علاوه اینکه واشنگتن نیز در این باره تلاش دارد تا با حل بحران یمن از طریق راه حل سیاسی فراگیر، علاوه بر یاد آوری نقش هژمونیک خود در معادلات جهانی و مناقشات بین المللی، حل پرونده سیاسی یمن را به عنوان یک دستاورد برای دولت بایدن و به یک الگو در عرصه دیپلماتیک تبدیل کند.

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده